در سرزمین افغانستان امروزی حدوداً ۲۰۰۰
سال پیش یه حکومتی وجود داشت که از مرزهای
چین تا قلب هند و ایران گسترش پیدا کرده
بود شاهان قدرتمند داشت و فرهنگ شرق و غرب
رو به همدیگه وصل میکرد اما امروز
خیلیها زیاد راجع بهش نمیدونن یعنی
کوشانیان همونطور که قبلاً قولشو داده
بودیم هرچند با کمی تأخیر ولی بالاخره
اومدیم سراغ کوانیان و تاریخ اونها همین
ابتدا یه نکته جالب رو درباره کوشانیان
بگم و بعد بریم سروقت قصه خود این
امپراتوری اگه تاریخ اکثر ادیان و مذاهبو
نگاه کنیم یه حکومتی وجود داره که توی
گسترش اون دین نقش زیادی رو داشته این
نقشو برای دین بودایی امپراتوری کوانی
بازی میکنه که نه هندیه و نه شو کارش
ربطی به هند داره پس ما توی این ویدیو به
بودا و بودیست هم زیاد کار داریم که اگه
راجع بهش اطلاعات ندارید و میخواید راجع
به اونا اطلاعات بیشتری کسب کنید پیشنهاد
میکنم که حتماً ویدیویی که قبلاً ساختیمو
تماشا کنید اینم بگم که انتهای ویدئو
درباره کتاب تاریخ صنف هفتم مال کشور
افغانستان که درباره کوانیان توی اون صحبت
شده رو میخوایم دربارهش حرف بزنیم و بهش
بپردازیم پس انتهای ویدیو روم حتماً تماشا
کنید کوشانیان یه امپراتور بودن که توسط
یه سری قبایل کوچرو و در منطقه باختر
تأسیس میشه باختر همون منطقهایه که
امروزه بیشتر توی شمال افغانستان و
بخشهایی از تاجیکستان ازبکستان قرار داره
توی تاریخ اینجا یکی از مهمترین مراکز
تمدنی بوده مخصوصاً شهر برخ که بهش
میگفتن مادر شهرها باختر یه نقطه کلیدی
توی جاده ابریشم بود و تمدنای زیادی مثل
یونانیهای باختر و کوشانیان از اینجا
قدرت گرفتن خب حالا که فهمیدیم باختر
کجاست بیایم ببینیم اصلاً این کوشانیان در
چه دورهای بودن و همسایههاشون کیا بودن
کوشانیان حدود ۲۰۰۰ سال پیش یعنی از اوایل
قرن اول میلادی تا قرن سوم میلادی حکومت
میکردن توی این دوره همسایههای قدرتمندی
داشتن از غرب اشکانیان ایران بودن که
باهاشون هم رقابت داشتن و هم داده ستد و
از شرق هم به قلمروی امپراتوری هان چین
میرسیدن که روابط تجاری قوی هم با اونا
داشتن و از جنوب هم با پادشاههای هند
همسایه بودن که کوشانیان حتی بخشهایی از
سرزمینشونو هم خرج میکنن یه امپراتوری که
درست وسط جاده ابرشم قرار گرفته بود و شرق
و غرب رو به همدیگه وصل میکرد این قبایل
کوچرو چند سالی پیش از میلاد مسیح
حکومتشونو تشکیل میدن و پادشاهی یونانی
باختری رو از بین میبرن به قدرت رسیدن
کوانیان یک نقطه عطف برای اشکانیانم به
حساب میاد اونا توی زمان کوتاهی منطقه
وسیعی از آسیای مرکزی و هند رو فتح میکنن
و برای مدتی حوزه رود تاریم رو و که یکی
از اون مسیرهای اصلی جاده ابرشم هست رو هم
از امپراتوری هان جدا میکنن کوانیها تا
روی کار اومدن ساسانیان همسایه شرقی
اشکانیان بودن و نقش مهمی رو هم توی
اقتصاد اون دوره بازی میکردن علاوه بر
اینا همون طور که گفتیم اونا رو یکی از
عوامل مهم گسترش دین بودایی توی جهان هم
به حساب میارن اما بیایم قبل از اینکه
وارد این موضوعات بشیم اول بریم سراغ
اقوامی که این امپراتوری رو تشکیل دادن و
ببینیم که این کوانیان توسط چه کسانی
ایجاد شدن این نکته رو هم بگیم که برای
بررسی این اقوام باید به سراغ منابع
تاریخی چینی بریم چون هنوز این مردمان
خیلی برای بقیه شناخته شده نبودن و
چینیها بودن که خیلی بیشتر درباره او
میدونستن و حتی بیشتر راجع به اونها
نوشتن خب میریم به قرن دوم پیش از میلاد
جایی در شمال غربی استان کانسوی چین
امروزی و جایی در حاشیه جنوب غربی صحرای
گوبی در این زمان یه قبیله کوچرو توی این
منطقه زندگی و رفت و آمد میکرد که
چینیها بهش یوشی، یوژی یا یوچی میگفتن
این زمان میشه تقریباً مصادف با به سلطنت
رسیدن فرهاد یکم چهارمین پادشاه اشکانی و
از اون طرف هم حکومت ون پنجمین امپراتور
از دودمان هان توی چین بوده در اینکه این
یوچیها از چه نژادی بودن بین مورخین
اختلافهای زیاد و جدی وجود داره ابرهان
بیرونی اونها رو ترک با اصل نسب تبتی و
از قبیلهای به نام شاهیا میدونه و میگه
اونا لباسهایی به سبک ترکان داشتن و
قبایی کوتاه و جلوباز میپوشیدن، کلاهی
روی سرشون میذاشتن و چکمه به پا میکردن
اما یه دانشمند دیگه اعتقاد داره که اونا
با اصالتی ایرانی هستن که مدتی در اون
منطقه زندگی میکردن و یکی دیگه هم به
خاطر شکل بینی و آناتناومی صورت اونها رو
از اهالی ترکستان چین معرفی میکنه بگذریم
این یوچیها برای دههها با همسایههای
خودشون قم شیونگنو یا هیونگنو درگیر بودن
که این هیونگنوها که حالا مورخین از اونا
به هونها هم یاد میکنن سمت شرق یوچیها
و در شمال امپراتوری هان چین زندگی
میکردن این هونها به همه طرفم حمله
میکردن به طوری که اونها رو یکی از
دلایل ساخته شدن دیوار چین هم به حساب
میارن خلاصه کشمکش و درگیری یوچیها با
هیومنوها تقریباً از سالهای ۱۷۶ تا ۱۷۴
پیش از میلاد شروع میشه و به جایی میرسه
که در ۱۶۵ پیش از میلاد هیونگوها بالاخره
برنده میدان میشن و یوچیها رو مجبور
میکنن که دست به مهاجرت بزنن یه بخش
کوچیکی از یوچیها به میان اقوام طبعتی
میرن و زبان و فرهنگ اونها رو یاد
میگیرن و بعدها دوباره به سرزمین خودشون
برمیگردن ولی بخش بزرگتر اونها که ما با
اونا کار داریم به سمت غرب حرکت میکنن و
برای همیشه سرزمین قبلی خودشونو ترک
میکنن توی منابع تاریخی چینی به گروه اول
یوچیهای کوچک و به گروه دوم یو اچیهای
بزرگ میگن ما با یوچیهای کوچک کاری
نداریم و با گروه بزرگتر به منطقه سیحون
میریم جایی که اقوام سکایی اونجا زندگی
میکردن یوچیها که خودشون شکست خورده
بودن مردمان سکاها رو شکست میدن و مجبور
به مهاجرتشون میکنن یعنی بلایی که سر
خودشون اومده بود رو سر بقیه هم درمیارن
از اون طرف هیومنوها ولکن یوچیها نبودن و
باز هم به اونا حمله میکنن و دوباره اونا
رو مجبور به جابهجایی میکنن تا اینکه
یوچیها و سکاها پشت مرزهای حکومت یونانی
باختر میرسن این یونانیهای باختری یا
حکومت باکتریا از بازماندگان سلوکی بودن و
در منطقه شمال شرق فلات ایران و در منطقه
باکتریا به مرکزیت باکترا که به معنی همون
مادر شهرها یا همون بلخ امروزیه حکومت
میکردن باختر از قدیم یکی از ساتراپها
یا همون استانهای هخامنشی و بعد از اون
هم یکی از استانهای سلوکیان بوده در
میانه قرن سوم پیش از میلاد هم با ضعیف
شدن سلوکیها در گوشه کنار قلمروی اونا
حکومتهای مستقلی شکل میگیرن که یکی از
اونها هم حاکم ساتراپ باختر بوده که قدرت
میگیره قدرت گرفتنشم تقریباً با شروع کار
پارتها در شمال غرب باختر همزمانه
پارتها حکومت سلوکی رو در نهایت منقرض
میکنند ولی باختر یونانی برای مدتی در
شرق حکومت اشکانی به کارش ادامه میده و
علاوه بر منطقه باختری بخشهای زیاد
دیگهای رو هم به قلمرو خودش اضافه میکنه
مثل همه حکومتها هر اوجی یه فرود هم داره
و فرود حکومت باختری یونانی تقریباً با
رسیدن یوچیها همزمانه تو سال ۱۲۹ پیش از
میلاد یه ژنرال چینی روایت میکنه که
یوچیها در شمال جیهون ساکن شدن ولی باختر
رو هم تحت تسلط خودشون دارن به اعتقاد
بیشتر مورخین یوچیها در سال ۱۳۵ پیش از
میلاد وارد سرزمین باختری میشن پیش از
رسیدن سکاها و یوچیها، درگیریهای بین
یونانیان باختری با اشکانیان اتفاق میفته
که مهرداد یکم موفق میشه قلمروی خودشو در
شرق گسترش بده و باختر رو هم بگیره بعد از
مرگ مهرداد سکاها و یو اچیها وارد قلمروی
باختر میشن سکاها حتی تا زرنج میرسن و
اسم اونجا رو به خاطر اومدن سکاها سکستان
یا سیستان میذارن ورود سکاها و پشت سرشون
یوچیها باعث ایجاد درگیریهایی در شرق
حکومت اشکانی میشه که جانشین مهرداد فرهاد
دوم به جنگ با اونها میاد و در سال ۱۲۷
پیش از میلاد توی جنگ با سکاها کشته میشه
بعد از فرهاد دوم عموش اردو دوم به سلطنت
میرسه که اونم مجبور میشه راه
برادرزادهشو ادامه بده و در سال ۱۲۳ پیش
از میلاد توی جنگ با یو اچیها و در
سرزمین بلخ جونشو از دست میده هرچند
مهرداد دوم شاه اشکانی بعدی موفق میشه که
سکاها رو مطیع خودش کنه و بخشهای غربی
باختری رو حالا مثل هرات، منطقه پارت و
مرو رو از سکاها و یوچیها پس بگیره ولی
بقیه مناطق باختر برای یو اچیها باقی
میمونه یوچیها در بدو ورودشون به باختن
جمعیت حدود ۴۰۰ هزار نفر داشتن و سرزمین
جدید خودشونو تحت ۵ یبقو یابگو یا همون
شاهنشین تقسیم میکنن این طوایفی که وارد
سرزمین باختر میشن با سیستم اقتصادی و
فرهنگی پیشرفته و سنتهای حکومتی مستحکمی
مواجه میشن این سیستم ترکیبی از فرهنگ
هندی، یونانی و ایرانیه که قبایل تازه
وارد با پذیرش اونها ترقی کرده و میتونن
حکومتی رو تشکیل بدن که جلوی همه
همسایههای قدرتمندش قطع علم کنه چیزی که
از شواهد تاریخی به دست میاد اینه که
یوچیهای متحد یه حکومت واحدو داشتن ولی
اسمی به عنوان شاه توی تاریخ برای اونا
نیومده این اتحاد برای ۱۰۰ سال ادامه داشت
تا اینکه در حدود ۳۵ پیش از میلاد یا به
روایتی نیمه قرن اول میلادی رئیس یابگوی
کوشان که به چینی کویشوگ بهش میگن اسمش
بوده کوجلا کتفیس که حالا باز دوباره
چینیها به همین کوجلا کتفیس میگن چیو چیو
چوئ حالا چهجوری این میشه اون نمیدونم
حالا با این اسما کاری نداریم و زیاد
نمیخوایم بهش بپ بپردازیم ولی اینو بگم که
بعضی منابع تاریخی اعتقاد دارن که یک
حکومت اشکانی مستقل در سیستان و حدود سن
وجود داشته که مدتی این شخص کوجیلا کاتفیس
رو تابع خودش میکنه اما بالاخره این
کوجولا کاتفیس موفق میشه که کشور و سلطنت
یکپاچهای رو با مطیع کردن حالا بقیه
یابگوها به نام امپراتوری کوشان تشکیل بده
این شاه قدرتمند بعد از تشکیل امپراتوری
خودش هند وکشت خشکن داره و در نهایت کابل
رو میگیره و به روایتی پادشاهی هرمایوس
آخرین پادشاه یونانی باختری رو هم پایان
میده کوجلاکاتفیس با گرفتن مرو و بستن
قراردادی با حاکم گرگان محدوده حکومتش رو
تا دروازههای خزر میرسونه تا از اونجا
هم نقش واسطه تجاری رو بین شرق و غرب
بتونه بازی کنه قلمرویی که اون توش حکومت
میکرده محدودهای در تاجیکستان،
ازبکستان، شرق ترکمنستان، نیمه شمالی
افغانستان و شمال شرق ایران بوده که بخشی
از غرب پاکستان و کشمیر رو هم شامل میشدن
این از کجلا کاتفیس اما در دوره ویما
کاتفیس اونا به سمت سند هم حرکت میکنن و
این گسترش قلمرو باعث میشه تا مسیرهای
اصلی داد و ستد جاده ابریشم دست اونا
بیفته و داشتن کنترل بر روی این مسیرها
یعنی به دست آوردن ثروت و قدرت زیاد تا
قبل از دوران کوانها قبایل زیادی با هجوم
به این نواحی سعی کرده بودن که مسیرهای
تجاری رو تحت کنترل خودشون داشته باشن و
بتونن از از این مسیرها استفاده کنن اما
با رویکار اومدن کوانها حالا اونا موفق
نبودن ولی میگم با رویکار اومدن کوانها
به خاطر یه قدرت متمرکز و واحده که امنیت
و در نهایت و در سایه این امنیته مبادلات
تجاری توی منطقه گسترش پیدا میکنه و این
باعث میشه که خود کوشانها هم قدرتمندتر
بشن ولی با دست آوردن هند یه اتفاق مهم
دیگه هم برای کوشانها میفته آشنایی و
گرایش کوانیان به دین بودایی این گرایش در
زمان جانشین ویما یعنی کانیشگاه بزرگ
جدیتر از قبل میشه گرایش کوانیها به این
دین و گسترش اون در سرزمینهای تحت
حکومتشون باعث میشه که در مناطق شمالی و
شمال شرق این حکومت هم آیین بودایی رواج
پیدا کنه جایی در حوزه رود تاریم در شمال
غرب چین که مسیر اصلی کاروانهای ابریشم و
کالاها از چین هم بود این دین گسترش پیدا
میکنه گاسرش دین بودا در این ناحیه باعث
میشه که کاروانهای چینی هم با این دین
آشنا بشن و اونو با خودشون به کشورشون
ببرن و اینطوری میشه که به کمک امپراتوری
کوشان دین بودا خودشو بچین و نقاط دوردست
شرق هم میرسونه توی کتابهای تاریخی کمتر
اسمی از کانیشگاه برده شده بود ولی توی
تحقیقات مورخین در عواسط قرن ۱۹ به وجود
یک شاه پرنفوذ بزرگ پی میبرن کانشکا
بزرگترین و قدرتمندترین پادشاه کوانه که
امپراتوری خودش رو بعد از چینیها،
پارتها و رومیها چهارمین قدرت جهان اون
زمان میکنه از کانشگاه فقط یک مجسمه بدون
سر باقی مونده که به خوبی میشه سلاحهای
سنگین و حالت عامرانه و قدرتمند اونو دید
یه مسئله مهمه دیگه که سلطنت کانشکار رو
پررنگ میکنه اینه که زمان سلطنت اون به
عنوان آغاز یک تقویم به کار برده میشه که
این رو از ۱۵۰ کتیبه به دست اومده از
قلمرو اونها میشه فهمید کانیشگاه تأثیر
عمیقی رو روی دین بودا داشته که اسمش توی
اسناد بودایی آسیای مرکزی هم زیاد دیده
میشه اون با جابهجایی مرکز حکومتش از برخ
به بکرام کاری کرد که نقش آیینه بودا در
حکومتم بیشتر بشه و به گسترش این دین خیلی
کمک میکنه نکته مهم درباره دین کوانیان
اینه که اونا حکومتشون رو توی یک چهارراه
فرهنگی بنا میکنن ترکیب فرهنگی مختلفی هم
اونجا حضور داره مردمان بومی که از قبل
اونجا ساکن بودن هندیها، ایرانیها و
یونانیها همین تنوع باعث میشه که ادیان
مختلفی هم توی اونجا وجود داشته باشه که
کوشانیان هم از این تنوع نژادی و فرهنگی
تأثیر میگرفتن و هم از یک نوع آزادی و
همزیستی مذهبی اونا حمایت میکردن و این
آزادی اونجا وجود داشت این نکته رو میشه
از سکههای دوره کانشگاه هم فهمید سکههای
طلایی که یک روی اون تصویر ایستاده
کانشگاه قرار داره و روی دیگهش تصویری از
خدایان مختلف از مهر و نشانههای زرتشتی
تا شیوا و بودا از هند و هلیوس و سلنا از
یونان و حتی سراپیس یک خدای مثل یونانی با
اینکه دوره کانیشگاه دوره آزادی ادیانه
ولی خود اون رو پیرو آیین بودا معرفی
میکنن یکی از منابع هم نوشته بود که
کانیشگاه شورای بزرگی از ۵۰۰ راهب بودایی
رو تشکیل میده که مذهب بودایی ماهاییانا
رو به وجود میارد اینکه شروع این مذهب
دقیقاً از کجاست شاید دقیق نباشه ولی
گسترش اون و رسیدنش به چین و ژاپن رو
قطعاً باید به دست کوانیها دونست نفوذ
این دین توی این سرزمین به جایی میرسه که
معابد زیادی رو توی قلمروشون میسازن و
هنر یونانی پیکرتراشی رو با بقیه هنرها
ترفیق میکنن و آثار شگفتانگیزی رو به
وجود میارن یکی از اون شگفتیها هم
پیکرههای بودای بامیان بود که در سال ۲۰۱
به دست طالبان از بین رفت حادثهای بسیار
تلخ تصور کنید که یک اثر هنری بیش از ۱۶۰۰
۷۰۰ سال اونجا استوار بوده تا اینکه همین
۲۳۴ سال پیش به خاطر یه سری افکار خشک از
بین بردنش
بعد از مرگ کانیشگاه امپراتوری کوانی به
تدریج وارد دورهای از ضعف و تفرقه شد در
واسط قرن دوم میلادی امپراتوری به دو بخش
تقسیم میشه و همزمان در غرب هم اتفاقات
جدیدی میفته با روی کار اومدن و قدرت
گرفتن ساسانیان توی ایران دوره جدیدی هم
برای کوانیان شروع میشه آغاز حکومت این
همسایه قدرتمند غربی همزمانه با ضعف داخلی
کوانیها حکومت کوانی به دو قسمت شمال و
غرب به مرکزیت بلخ و شرق و جنوب و هند
تقسیم میشه هرچند بعضی از روایتها هم
میگن که بیشتر از د تا بوده اما چیزی که
از بیشتر این روایتها برمیاد اینه که
کوشان غربی مدتی سرسپرده وابسته شاه
ساسانی میشه ولی با کمی متشنس شدن اوضاع
ایران شاه کوانی دوباره اعلام استقلال
میکنه ولی در نهایت دوباره میشن بخشی از
قلمروی ساسانیان و از اون موقع به بعد
بوده که شاهزادههای ساسانی با اسم
کوشانشاهان اون منطقه رو حکومت میکردن و
حاکم اون مناطق میشدن پس اسم کوانشاهان
از زمانی وارد تاریخ میشه که همین شاهان
ساسانی شاهزادههایی رو برای حکومت بر
مناطقی که قبلاً امپراتوری کوانیان اونجا
حکومت میکردن منسوب میکردن و بهشون
کوانشاه میگفتن خلاصه با تموم شدن کار
این کوانیان تنها بازمانده کوانیان بزرگ
میشه قسمت جنوبی کوان که برای مدتی به
حکومت خودشون در شمال هند با کانشگاه سوم
ادامه میدن که بهشون کوانیان کوچک یا
کوانیان متأخر هم میگن در مورد کوانیان
هند اطلاعات کمی به جا مونده ولی چیزی که
مشخصه بعد از اینکه در قرن چهارم میلادی
گوپتاها در هند قدرت میگیرن این آخرین
بازمانده یو یو اچیها رو هم از تاریخ محو
میکنن اما اینکه ساسانیان و گوبتهها
قدرت زیادی داشتن، نمیشه گفت که تنها عامل
ضعیف شدن و نابودی کوانیان بوده به جز این
همسایههای قدرتمند چادر نشینهای دیگهای
هم بودن که مدام از سمت شمال و آسیای
میانه به اونا حمله میکردن که باعث
ضعیفتر شدن اونا شده بود ولی به جز اون
دین بودا و گرایش شاهان کوانی به این دین
رو هم میشه یکی از عاملهای ضعیف شدن اونا
دونست آموزههای بودایی با روحیه جنگآوری
شاهان سازگاری نداشت و همین مسئله منجر به
ضعیفتر شدن کوانیان شد در واقع میشه گفت
خدمتی که کوشانیان به آیین بودایی و گسترش
اون کردن یه خدمت دو طرفه نبوده
درس سیزدهم کتاب تاریخ صنف هفتم با این
سؤال شروع میشه که آیا در مورد سلاله
کوانیان آگاهی دارید؟ بعد میاد درباره
کتیبه رباتک صحبت میکنه سنگنوشتهای که
برای تاریخ کوانیان بسیار اهمیت داره و در
زمان کانیشگاه بزرگ نوشته شده سنگ
نوشتهای که حدوداً ۹۰ سانتیمتر طول و ۶۰
سانتیمتر عرض داره و به خط یونانی نوشته
شده و در منطقه بامیان پیدا شده الان
نمیدونم در چه وضعیته و کجا قرار داره
ولی این کتیبه به زبان بلخی و گفتیم خط
یونانی نوشته شده که در زمینه زبانشناسی
زبانهای ایرانی و دادههای تاریخی مربوط
به عصر کوانیان بسیار ارزشمنده مقاله
تخصصی مربوط به این کتیبه رو در کانال
تلگراممون با آدرس دگیت فیستوری قرار
میدیم اما توی کتاب تاریخ مدارس افغانستان
بعد از این کتیبه به پادشاهان و سالهای
حکومت او اشاره میشه و بعد هم درباره
مراکز سیاسی و هنر این دوره صحبت میشه اما
چیزی که واسم جالب بود اینه که با اینکه
این کتاب در سال ۱۳۹۹ چاپ شده ولی عکسی که
از بامیان و مجسمه بودا قرار داده همچنان
عکس قدیمی این منطقهست عکسی که در اون
هنوز مجسمه بودا سالمه بعد جلوتر که میریم
درباره بامیان مجسمهها صحبت میکنه ولی
هیچ اشارهای نمیکنه که این مجسمهها در
چند سال گذشته توسط طالبان از بین رفتن و
این واسه جالب بود بگذریم درباره مناطق
تحت پوشش و نقشه کوانیان هم این نکته رو
میخوام بگم که نقشههای مختلفی از مناطق
تحت کنترل اونا دیدیم که نتونستیم تعیین
کنیم کدوم نقشه دقیقترینه مثلاً توی این
سایتهایی که نقشه جهان رو به صورت سال به
سال نشون میده اگه دقت کنید میتونید این
تفاوتها رو متوجه بشید توی این یکی سایت
اگه از سال ۲۰ پیش از میلاد شروع کنیم و
۱۰ سال به ۱۰ سال نقشه رو ببریم جلو
با این نقشهای روبهرو میشیم که مرزهای
کوشانیان رو در سال صدم میلادی چسبیده به
دریای خزر رسم کرده اما در این یکی سایت
مرزهای کوانیان در سال ۱۰۰ میلادی و حتی
تا پایان دورهشون به این شکله و هیچ وقتی
به دریای خزر نرسیدن و در این سایت سوم هم
به همین شکلیه که میبینید اما توی سایت
اولد مپ آنلاین میبینیم که مرزهای
کوانیان به این صورت ترسیم شده البته این
اختلافا فقط برای کوانیا نیست ولی چون این
قسمتمون درباره این امپراتوری بود
میخواستیم به این موضوع هم اشاره کنیم که
این اختلافات در مورد کوانیان وجود داره
حالا این مسئله اختلافات هم بگم فقط برای
مرزها نیست و در مورد اصل و نسب و نژاد
اونها هم کلی حرف و حدیث هست که هر کسی
تلاش میکنه تا یه ارتباطی با اونا داشته
باشه ترکها میگن کوانیان ترک بودن
هزارهها ادعا میکنن که کوشانیان هزاره
هستن بعد تاجیکا هم میگن که اونا آریایی
بودن و این اختلافات و تفسیرهای مختلف
نشوندهنده اهمیت تاریخی کوانیان در
شکلگیری هویتهای مختلف توی این منطقه
است و همچنین تأثیرات گستردهای که این
امپراتوری توی فرهنگها و قومیتهای مختلف
گذاشته رو نمیشه کتمانش کرد همچنان در
مباحث تاریخی و فرهنگی این اختلاف نظرها
وجود داره ولی میتونیم بگیم که کوشانیان
یکی از قدرتمندترین و
تأثیرگذارترین نیروها و حکومتهای منطقه
هستن اون هم در کل طول تاریخ به خاطر همین
که این اختلاف نظرها و این انتصابها برای
اونها وجود داره من حمید هستم و اینجا
کانال دروازه تاریخه تا قسمت بعد
خدانگهدار